سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اینجا دنیای ماست

چیزی نگفتم

سفارش

 

 از دست تو رنجیدمو چیزی نگفتنم

 

با دیگرانت دیدمو چیزی نگفتم

 

کلی سفارش کرده بودی من نفهمم

 

این نکته رو فهمیدمو چیزی نگفتم

  

چرا باید؟

 

همیشه عکسه نازت روبرویم

 

نگاهه تو دلیله جستجویم

 

چرا باید تمامه حرف ها را

 

بدون تو به تصویرت بگویم؟

 




+ نوشته شده در جمعه 90/6/4 ساعت 2:44 عصر توسط فرناز |  نظر

...




+ نوشته شده در پنج شنبه 90/6/3 ساعت 2:26 عصر توسط فرناز |  نظر

دادگاه سرنوشت

 

درسکوت دادگاه سرنوشت

 

عشق برما حکم سنگینی نوشت

 

گفته شد دل داده ها از هم جدا

 

وای بر این حکم و این قانون زشت




+ نوشته شده در پنج شنبه 90/6/3 ساعت 2:22 عصر توسط فرناز |  نظر

اگر دل دریای ابیست

اگر دریای دل آبیست تویی فانوس زیبایش

 

اگر آیئنه یک دنیاست تویی مفهوم و معنایش
تو یعنی دسته ای گل را از آن سوی افق چیدن

 

تو یعنی پاکی باران تو یعنی لذت دیدن

 

تو یعنی یک شقایق را به یک پروانه بخشیدن

 

تو یعنی از سحر تا شب به زیبایی درخشیدن
تو یعنی یک کبوتر را زتنهایی رها کردن

 

خدای آسمان ها را به آرامی صدا کردن
تو یعنی روح باران را متین و ساده بوسیدن

 

و یا در پاسخ یک لطف به روی غنچه خندیدن
اگر چه دوری از اینجا تو یعنی اوج زیبایی

 

کنارم هستی و هر شب به خوابم باز می آیی
اگر هرگز نمی خوابند دو چشم سرخ و نمناکم

 

اگر در فکر چشمانت شکسته قلب غمناکم
ولی یادم نخواهد رفت که یاد تو هنوز اینجاست

 

میان سایه روشن ها دل شیدای من تنهاست
نباید زود می رفتی و از دل کوچ می کردی

 

افق ها منتظر ماندن که از این راه برگردی
 اگر یک آسمان دل را به قسط عشق بردارم

 

میان عشق و زیبایی تورا من دوست می دارم

 




+ نوشته شده در پنج شنبه 90/6/3 ساعت 2:18 عصر توسط فرناز |  نظر

چشم چشم دو ابرو

  •  چشم چشم دو ابرو ...... نگاه من به هر سو

 *

پس چرا نیستی پیشم ؟..... نگاه خیس تو کو ؟

 

گوش گوش دوتا گوش ..... یه دست باز یه آغوش

 

بیا بگیر قلبمو ..... یادم تورا فراموش

 

چوب چوب یه گردن ..... جایی نری تو بی من !

 

دق می کنم میمیرم ..... اگه دور بشی از من

 

دست دست دوتا پا ..... یاد تو مونده اینجا

 

یادت میاد که گفتی ..... بی تو نمیرم هیچ جا

 

من ؟ من ؟ یه عاشق ..... همون مجنون سابق

 




+ نوشته شده در پنج شنبه 90/6/3 ساعت 2:16 عصر توسط فرناز |  نظر

به خاطر من گریه نکن

 

گریه ات به حالم ...کوه ودرودشت..  ازاین   جدایی

 

مینالد ازغم..... این دل دمادم..... فرداکجایی؟

 

سفربخیر....سفربخیر.....مسافرمن .....

 

 گریه نکن ....گریه نکن ....بخاطر..من

 

باران میباردامشب...

 

دلم غم داردامشب...آرام جان خسته...ره میسپاردامشب...

 

درنگاهت. مانده چشمم .شایدازفکرسفربرگردی امشب...

 

ازتودارم یادگاری سردی این بوسه راپیوسته برلب ...

 

قطره قطره. اشک چشمم . میچکد بانم نم باران به دامن ....




+ نوشته شده در سه شنبه 90/6/1 ساعت 11:14 عصر توسط فرناز |  نظر

فاصله

واسه ما فرقی نداره که چه قدر فاصله داریم

هر جای دنیا که باشیم واسه هم پر در میاریم

 

می دانم با گوش جونت میشنوی ترانه هام

میون این همه فریاد میشناسی رنگ صدام

دل من قدر یه دریاست اما واسه تو یه ملک
 

تو برام آب حیاتی بی تو بودن مثل مرگه

 

 

توی اسمون رویا تو پری شهر نوری

توعزیز ترین ستاره از یه کهکشان دوری

 

توبرام رنگ حیاتی توی بیرحمی دنیا

مثل اسمون رویا ابی قشنگ دریا

 

(وای که چقدر دلم واسه روزایی که گل میدادم بهت و واسه تموم استرس هام و لحظه هایی که بغلم میکردی تنگ شده عزیزم.......






+ نوشته شده در سه شنبه 90/6/1 ساعت 11:11 عصر توسط فرناز |  نظر

ماهی

دور ازآب سرد دریا

روی دست گرم ساحل

نیمه جون شده یه ماهی

می کنه عکس دو تا دل

شاهد لحظه مرگش

گرمیه خاک زمینه

دیدنه جفت قشنگش

التماس آخرینه

واسه ماهی خیلی سخته

طعم گرما رو چشیدن

روی دست گرم ساحل

عکس دریا رو کشیدن

تفلکی تو اوج گرما

دلش آروم نمیگیره

زول زده به موج دریا

نمی خواد تشنه بمیره

ماهیا زارو پریشون

همه با چشمای گریون

میبینن که توی ساحل

یه ماهی باز میکنه جون

 

 




+ نوشته شده در سه شنبه 90/6/1 ساعت 11:7 عصر توسط فرناز |  نظر

چرا دل ادما میشکنه؟؟؟؟؟؟؟

 

 

 

عاشق نفر اول که میشه میره ودلتو میشکن

بعد عاشق نفر دوم میشی........ولی باز هم دلتو میشکنه

حالا دیگه تبدیل میشی به یه ادم کینه ای وسنگ دل

ووقتی کسی عاشقت میشه دلشو میشکنی

اون هم دل یکی دیگه رو میشکنه

وسپس کم کم دل همهی ادمای دنیا میشکنه

ودیگه کسی به کسی عشق نمیورزه

در نهایت تا ابد عشق خاک میشود

ودر ان لحظه با خود میگویی

کاش دلشو نمیشکستم.............................




+ نوشته شده در سه شنبه 90/6/1 ساعت 10:47 عصر توسط فرناز |  نظر

حالمان بد نیست

حالمان بد نیست ، غم کم میخوریم

کم که نه هر روز کم کم میخـــــوریم

آب میخــواهم ســــــــرابم میدهند

عشــــق می ورزم عــذابم میدهند

خود نمــــــیدانم کجا رفتم به خواب

از چه بیدارم نکـــــــــــــردی آفتاب ؟

خنـــــــجری بر قلـــــب بیمارم زدند

بیگــــــــــناهی بــــودم و دارم زدند

ســــنگ را بستند و سـگ آزاد شد

یک شـــــــبه بیـــــداد آمد داد شد

عشــــق آخر تیشه زد بر ریشه ام

تیــشه زد بر ریـــشه اندیــــشه ام

عشق اگر اینست مرتد میشـوم

خوب اگــر اینست مــن بـد میـشوم

بس کن ای دل نابسامانی بس است

کافــــــرم دیگر مسلـمانی بس است

در مـــــیان خلــــق سردرگــم شدم

عاقـــــبت آلـــــــــوده مــردم شـدم

بعد ازین با بی کســـی خــــو میکنم

هـرچـــــــه در دل داشـــتم رو میکنم

من نمی گویم دگر... گفتن بس است

گفتن اما هیــچ ...نشنفتن بس است

روزگارت بــاد شــــیرین ، شـــاد بــاش

دست کم یک شب تو هم فرهاد باش

 




+ نوشته شده در سه شنبه 90/6/1 ساعت 12:49 عصر توسط فرناز |  نظر

<< مطالب جدیدتر :: مطالب قدیمی‌تر >>