گفتمش بی تو چه می باید کرد؟ عکس رخساره ی ماهش را داد
وقت رفتن همه را می بوسید به من از دور نگاهش را داد
یادگاری به همه داد و به من انتظار سر راهش را داد
+ نوشته شده در یکشنبه 90/5/30 ساعت 2:9 عصر توسط فرناز
| نظر
گفت برای چی زنده ای؟
میخواستم داد یزنم به خاطر تو.ولی گفتم به خاطر هیچ.
دوباره سوال کرد:برای چی زنده ای؟
این بار هم جواب دادم :به خاطر هیچ.
پرسیدم:تو به خاطر چی زنده ای؟
سکوتی کرد و گفت:به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است...