به تو که فکر می کنم بی اختیار به حماقت خود لبخند می زنم سیاه لشکری بودم در عشق تو و فکر می کردم بازیگر نقش اولم … افسوس… .
+ نوشته شده در چهارشنبه 91/6/29 ساعت 9:31 عصر توسط فرناز
| نظر
گفت برای چی زنده ای؟
میخواستم داد یزنم به خاطر تو.ولی گفتم به خاطر هیچ.
دوباره سوال کرد:برای چی زنده ای؟
این بار هم جواب دادم :به خاطر هیچ.
پرسیدم:تو به خاطر چی زنده ای؟
سکوتی کرد و گفت:به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است...