خیال بوسه ای که اینجا جا گذاشتی اش ، بر لبانم سنگینی می کند … به خاک می افتم در مقابلت فکر می کنی چیز دیگری هم برای باختن دارم هنوز ؟
+ نوشته شده در چهارشنبه 91/6/29 ساعت 9:29 عصر توسط فرناز
| نظر
گفت برای چی زنده ای؟
میخواستم داد یزنم به خاطر تو.ولی گفتم به خاطر هیچ.
دوباره سوال کرد:برای چی زنده ای؟
این بار هم جواب دادم :به خاطر هیچ.
پرسیدم:تو به خاطر چی زنده ای؟
سکوتی کرد و گفت:به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است...