اینجا دنیای ماست

اسمون بی ستاره من

خدایا بازم به اسمونم نگا میکنم امابازم ستاره ای نیست اسمون تیره تیره پراز دلتنگی پر از

حرفای نگفته پر از غم وغصه.نمیدونم چقدر میتونم تحمل کنم اسمون دیگرانو نگا کنم پر از

ستاره اسمون من چی ؟ تقصیر منه یا سرنوشت ؟ هر چند گاهی یکیدوتا ستاره چشمک

میزنند اما فردا که نگا میکنم نیستن. ستاره ها کجایین پشت غبارهای دلتنگی غایم شدین یا

دیگه واسه همیشه رفتین ؟خدایا به ستاره ها بگو برگردن .منم یه روزایی ستاره داشتم

اسمون دلم پر از خوشی بود یه روزایی اسمون دلم ابی ابی بود تمیز تمیز صدتا ستاره چشمک

میزدن وامید میدادن ولی کوشن اون ستاره ها که امید بدن چشمک بزنن یا نور بدن .نازنین

وقتی بودی قلبم یه ستاره داشت ولی اون ستاره به اندازه خورشسد دنیامو روشن کرده بود

ولی چشمامو به رو واقعیت بسته بود اونقدر امیدوار کننده بود که دیگه دنیا چیز بد نداشت

دنیام تو بودی و رویاهای بچه گانه ام درباره تو .اما از وقتی رفتی ستاره هم کمکم محو شد

رفت وقتی به خودم اومدم دیدم اسمون تاریکه تاریکتر از همیشه زدم زیر گریه گفتم نازنین نرو

گفتم ستاره برگرد جیغ زدم فریاد کشیدم داشتم دیوونه میشدم .بدون عشقت همیشه تو

قلبمه از وقتی رفتی دارم دنبال یه ستاره میگردم واسه قلبم که بمونه ونره اما اگه امروز از

کسی خوشم میاد دوروز بعد زده میشم با زبونم هزار تا اسمو میکم تا بالاخره یکی بشه ستاره

قلبم ولی اخرش همه اعضای بدنم باهم تورو تمنا میکنن هنوز هم امید های واهی میدم به

خودم اما کو اون نازنین بازم به خودم میام میبینم نازنین نیست دیگه اون دستا نیستن که بگیرم

اون کسی که وقتی بغلش میکردم دنیارو بهم داده بودن دیگه نیست اون مهربونیا رفت میدونم

بار دیگه ای درکار نیست نازنین بهم بگو وقتی نیستی چیکار کنم خودمو واسه دیدن کی اماده

کنم ؟چرا روزا بیدار شم سال دیگه به چه امیدی برم مدرسه ؟وقتی دلم برات تنگ میشه کیو

بغل کنم وقتی از همه چی ناامیدم امیدم به کی باشه؟ نازنین برگرد تا دوباره منم مثه دیگران

ستاره داشته باشم .

 

 




+ نوشته شده در سه شنبه 90/5/4 ساعت 12:1 عصر توسط فرناز |  نظر